آرمان آرمان ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

آرمان بهترین هدیه ی زندگی من

ماه چهاردهم، شیطنت ها و رفتن به میگون؛

دار و ندارم آرمان ؛  اول از همه این که دیروز چهارده ماهه شدی پس   ماهگیت مبارک باشه عزیزم. توی این چند ماه شما کلی پیشترفت کردی و کلی کارهای جدید یاد گرفتی   که من برات میگم: اول از شیرین زبونیات میگم که خیلی بامزه بعضی کلمه هارو میگی  بابا رو که خیلی وقت بود میگفتی اما الان خیلی قشنگ تر میگی. قبلا هر موقع میخواستیم بریم بیرون تو میگفتی دددد اما الان عاشق پارک و تاب و سرسره ای و هر وقت میخوایم بریم بیرون میگی پا یعنی پارک  دارم باهات تمرین میکنم که آب هم بگی. ولی به نظرم بازم خوب پیش رفتی. حالا بگم از شیطونی و اذیتتتتتتت . عاشق ماژیک و تخته ای و میری تو اتاق من و میشینی و چون میدونی ماژیک و تخته زیر تختم...
30 شهريور 1392

بالاخره چهار دست و پا؛

شیطون بلای ما آرمانی؛ بعد از گذشته یکسال و یکماه شما آقا تازه چهار دست و پا یاد گرفتی. اینقدر بامزه میری که خدا میدونه. هر وقت من میخوام نماز بخونم، چهار دست و پا میای و مهرمو بر میداری. ای خدا آخه من از دست این بچه چه کنم  البته بگم چند روزی هست چهار دست و پا میری ولی خوب امان از دست آجی رومینای تنبلت  ایشااله سریع تر یاد بگیری راه بری و هی منو اذیت کنی.                                                      ...
10 شهريور 1392
1